موضوع حجاب و عفاف از جمله مسائلی است که طی بحثهای فراوان و نگاههای کارشناسی مختلف در سطوح گوناگون مورد بررسی قرار گرفته و مراحل قانونی خود را طی کرده است.در مجلس شورای اسلامی بهصورت مصوبه درآمد و بعد از تأیید شورای نگهبان در آستانه اجراییشدن است.طبیعی است که هر قانونی، بهویژه زمانی که بحث اجراییشدن آن مطرح میشود، واکنشهایی را در سطح جامعه به همراه میآورد و برخی درباره نقاط قوت و ضعف آن، اظهارنظرهایی میکنند.واقعیت آن است که قوانین کشور زمانی که به مرحله اجرا درمیآید، بسیاری درباره آثار و پیامدهای مثبت و منفی آن به بیان نظرات خود میپردازند و از این منظر باید اینگونه اظهارنظرها، تفسیر و تحلیلها را یک اتفاق معمول در حوزههای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی تلقی کرد.
وقتی افراد جامعه یا اهل رسانه و کارشناسان میخواهند درباره قانونی نظر بدهند، طبعا این مباحث به فضای عمومی کشانده میشود و نمیتوان انتظار یا توقع داشت که مردم و کارشناسان از اظهارنظر درباره هر قانونی خودداری کنند اما مسأله، نحوه بیان اعتراضات درباره محتوا و نحوه اجرای قوانین مصوب است. یک زمانی موضوع نقد و بیان تبعات و آثار یک قانون است و افراد میتوانند درخصوص محتوا و اجرا و حتی پیامدهای آن به تجزیه و تحلیل بپردازند اما نکته اینجاست که موضوع انتقاد از قوانین با نفی کلی آن، تفاوت بسیار دارد. با توجه به شواهد موجود، اینگونه به نظر میرسد که برخی رسانهها چندان تفاوتی میان نقد و نفی قائل نیستند و بهصورت ویژه درخصوص موضوع حجاب؛ برخی افراد اساسا به حجاب بهعنوان یک تکلیف شرعی اعتقادی ندارند؛ بنابراین نوع واکنش آنها نسبت به این قانون بهجای اینکه شامل بیان نظرات و انتقادات سازنده باشد، عمدتا تلاشی است برای حاکمکردن فضای تنش و التهاب در سطح جامعه و اینگونه گمان میکنند که با طرح مسائل اختلافبرانگیز و بیم و هراسدادن به افراد جامعه مبنی بر اینکه در صورت اجراییشدن این قانون، آرامش و آسایش از جامعه سلب میشود، میتوانند فضایی ایجاد کنند تا با مانعتراشی جلوی اجراییشدن این قانون را بگیرند.طبیعی است که چنین رویکردی ازسوی هر کسی که باشد تلاشی برای نقد سازنده نیست، بلکه کسانی که با چنین تفکری در این عرصه ورود میکنند در پی نفی یک قانون هستند. این در حالی است که کسانی که اینگونه میاندیشند باید از اتفاقات گذشته عبرت بگیرند که ملتهبکردن جامعه برای اینکه مجریان قانون را از اجرای یک مصوبه قانونی باز بدارند، راهکار صحیحی نیست. اظهارنظر کردن درباره قوانین موجود، بیان نقاط ضعف یک قانون و نحوه اجرای آن اصول و چهارچوبی دارد که باید آن را رعایت کرد و همانطور که اشاره شد، عمومیکردن نظرات و تحلیلها درباره یک قانون، اتفاقی طبیعی و بلااشکال است، اما به شرط آنکه در همین سطح باقی بماند و هدف این نباشد که با ایجاد تنش و التهاب در جامعه اذهان عمومی مشوش شود که اگر چنین کاری صورت بگیرد؛ حتما کل جامعه آسیب خواهد دید.